چاق کردن چپق در برنامه افق
فرامرز دادرس فرامرز دادرس

 

چهارشنبه دوازدهم بهمن ماه 1390، به مناسبت آغاز دهه زجر و ورود تصویر مقوایی! امام خمینی به تهران، در برنامه ای به نام افق، در صدای آمریکا، چپق سه فقره  از اعضای قمپوزیسیون جمهور ی اسلامی چاق شد. در این چپق چاق کنی، فرخ رژیم نگهدار، فدایی سابق شوروی و فدایی امروز ولایت فقیه، عبدالعلی بازرگان، فرزند شیخ مهدی بازرگان، از بازماندگان نهضت آزادی ریش و پشم، و ابوالحسن بنی صدر، رئیس جمهور مادام العمر ایران در پاریس،معروف به پرزیدنت ابولی،  شرکت داشتند.


گوینده صدای آمریکا، که با هیجان زاید الوصفی در پی بازسازی این لحظه تاریخی بود، پرسید خوب آقایون شما در هنگام ورود آیت الله خمینی به ایران در کجا بودید و چه می کردید.


بنی صدر: منظورتان خود امام است یا مقوای امام ؟ گوینده با تعجب، عجب! مگر آن زمان هم امام مقوایی بود ؟


بنی صدر: آقا نمی دانید که در هواپیمای امام چه شور و شری برپا بود، می خواستند هواپیمای ما را بزنند بعضی شایعات هم بود که می گفتند، می خواهند هواپیما را بدزدند ببرند جنوب، آقا، نمی دونید اون موقع سال جنوب هم تابستان شده بود، چون از بس در تهران مردم شعار داده بودند؛ به کوری چشم شاه زمستونم بهاره، به دلیل علم اقتصاد شکمی که بنده در آن فوق تخصص دارم، جنوب شده بود تابستان، این هم از معجزات امام و عنقلاب!  بود. ما هم یک امام مقوایی در نوفل لوشاتو درست کردیم و با خودمون بردیم توی هواپیما که اگر حمله شد مقوا را دستگیر کنند، امام را نشاندیم جلوی هواپیما، بغل دست صادق قطب زاده، و یک ضبط صوت کوچک هم پشت مقوا پنهان کردیم و یک نوار کاست هم گذاشتیم که مرتب تکرار می کرد « هیچی» و کلیدش هم دست قطب زاده بود و هر وقت فشار می داد امام مقوایی می گفت « هیچی ». حالا شنیدم که همسر اون آقای شاه! گفته که رضا می گوید: اگر امام با کاست به ایران رفت، من با اینترنت به ایران باز می گردم!


بنی صدر با خنده ادامه داد: این همسر شاه، هنوز نمی داند که اگر مقوای پسرش  را درست کنند نمی شود اینترنت رو به اون بزرگی پشت مقوا قایم کرد، و در ضمن استفاده اینترنت در هواپیما ممنوع است.


گوینده صدای آمریکا، آس ! رو می کند و می گوید آقای بنی صدر، می گویند که ساواک اجازه پرواز هواپیما را به ایران صادر کرده بود پس دیگر نیازی به امام مقوایی نداشتید.


بنی صدر: این که می گویند ساواک اجازه داده بود هواپیما به ایران پرواز کند، من یکی که اصلاً خبر نداشتم، اگر اینطور باشد، حتماً پول هواپیما را هم ساواک داده است، عجب ناقلایی بوده این امام خمینی و اون آقای عراقی که از ما پول بلیط گرفتند و به جیب زدند، این کار در اقتصاد اسلامی که من تنها متخصص آن در کائنات هستم، فعل حرام اندر حرام است و معصیت دارد.


گوینده صدای آمریکا: آقای دکتر بنی صدر، آیا شما کتاب ولایت فقیه آیت الله خمینی را خوانده بودید؟


بنی صدر: این که می پرسید؛ کتاب ولایت فقیه! آقای خمینی را خوانده ام یا نه ؟ باید بگویم که من از وجود چنین کتابی تا امروز خبر نداشتم و تازه در این برنامه می شنوم، اصولاً من زیاد اهل کتاب، متاب! نیستم، و تنها کتاب هایی را می خوانم که از ولایت خودمان همدان! باشد، این کتاب چون مال ولایت خودمان نبود، جزو کتب ضاله است و خواندن ندارد و بلکه خواندن آن کفاره دارد و هیچ مسلمی نباید به آن دست بزند و واجب است که با انبر! آن را جابجا کنند و ارجح  است که آن را بسوزانند و خاکستر آن را در چاه مبال بریزند.


گوینده صدای آمریکا: آقای نگهدار شما در هنگام ورود آیت الله کجا بودید می گویند در خانه تیمی بودید؟


فرخ رژیم نگهدار: بله من با چند نفر از چریک ها در خانه تیمی یک قل دو قل بازی می کردیم.


گوینده صدای آمریکا: با چی بازی می کردید ؟ در خانه تیمی سنگ هم داشتید؟ شاید برای پرتاب کردن بسوی دشمن امپریالیسم بوده نه ؟


فرخ رژیم نگهدار: ببینید، ما این بازی را در زندان های شاه یاد گرفته بودیم ، ما در زندان هم بند آخوند ها بودیم و در زندان سنگ در دسترس نبود و با بیضه های خودمون یا با مال آخوند ها بازی می کردیم، منظورم از بیضه همون تخم است و البته هنوز هم این بازی تخمی را با دوستان چریک و روحانیون ادامه می دهیم.


گوینده صدای آمریکا: آقای نگهدار آیا شما کتاب ولایت فقیه را خوانده بودید؟


فرخ رژیم نگهدار!  بله بله من در زندان این کتاب را از دفتر بازجوی ساواک کش! رفتم و یواشکی در زندان از روی آن مشق می نوشتم . خودم، خودم  را جریمه کرده بودم و هر شب صد تا رونویسی می کردم.


گوینده صدای آمریکا: آقای نگهدار توضیح بفرمایید چه طوری کش رفتید؟


فرخ رژیم نگهدار: البته من این کتاب را انباری زدم و بیرون آوردم.


گوینده صدای آمریکا: انباری ؟ متوجه نشدم میشه یک کم بیشتر توضیح دهید ؟


فرخ رژیم نگهدار: والا عرض کنم ؛ انباری یک روش کش رفتن است که ما در زندان از این برادران قاچاقچی که بعد ها سرداران سپاه شدند یاد گرفتیم، جریان این بود که برادران قاچاقچی معمولاً مواد مخدر را در یک پلاستیک یا یک چیزی شبیه آن می پیچیدند و لوله می کردند و مثل برادران انتحاری از پایین وارد شکمشان می کردند و با خود می بردند و پلیس هم نمی توانست بفهمد، من هم کتاب ولایت فقیه امام را لوله کردم و خلاصه عرض کردم که چه شد! بعد کتاب را بردم به سلول و شب ها می خواندم و چند بار هم دوره کردم، البته چون کتاب کمی کلفت بود هنوز هم روی صندلی کج می نشینم، خوب این هم از فواید ولایت فقیه است که باید قدرش را بدانیم.


گوینده صدای آمریکا: خوب آقای بازرگان شما بفرمایید موقع ورود آیت الله خمینی به ایران چه می کردید.


عبدالعلی بازرگان: من و مهندس بازرگان، بابا جانم، محو و ذوب شده در امام بودیم و داشتیم خودمان را آماده می کردیم که برویم فرودگاه پیشواز امام، و البته سه فقره آفتابه هم با خودمان برده بودیم ، سومی را برای آقای خمینی بردیم که بتواند کار بزرگش را در ایران انجام دهد! چون این طور که می گفتند آقای خمینی پانزده سال بود که دل پری داشتند و حالا فرصتی دست داده بود تا خالی بفرمایند. باید بدانید مهندس بازرگان رساله مهندسی خود را درباره طهارت و کاربرد آفتابه در حفظ اسلام نوشته بود.


گوینده صدای آمریکا: خوب آقای بازرگان شما بفرمایید آیا کتاب ولایت فقیه را خوانده بودید؟


عبدالعلی بازرگان: چی فرمودید کتاب چی ؟ نه من هنوز هم نخوانده ام، اصلاً من خبر از چنین کتابی نداشتم ولی و امشب فهمیدم و حالا هم منتظرم آقای کروبی ولی فقیه شود این دفعه حتماً کتاب ولایت فقیه ایشان را خواهم خواند.


گوینده صدای آمریکا: عذر می خواهم وقت برنامه به پایان رسید از همه شما سپاسگزارم، به عرض شما و بینندگان برنامه افق می رسانم  که امشب موفق شدیم چپق شما سه فقره قمپوزیسبیون را در صدای آمریکا و اینجا در برنام افق، چاق کنیم، به امید چاق کردن چپق های دیگر در برنامه چپق! عذر می خواهم برنامه افق.  

_________________________________________________

 
بحران امنیت ملی در جمهوری اسلامی- بخش سوم

«کاربرد واژه‌های امنیت و ملی در ایران»

فرامرز دادرس / پژوهش‌گر و کارشناس اطلاعاتی / رادیو کوچه

واژه امنیت در فرهنگ‌نامه‌ها برابر آرامش و آسودگی است ولی در ایران نهاد‌های امنیتی که این واژه را یدک می‌‌کشند نماد؛ بیم، ترس، عدم آرامش وآسودگی، زندان شکنجه و مرگ می‌باشند.

واژه‌های ملی و ملت، که در دوران قاجار به زبان امروزی فارسی در آمدند در هر سه حکومت معاصر؛ قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی، کاربرد راستین خود را از دست داده‌اند، ملت، گاهی رعیت، بنده و گماشته نامیده شد و گاهی امت و مستضعف، و در همه زمان‌ها محجور به‌شمار می‌رفته است.

واژه ملی، نیز در هر سه رژیم اتهام نابخشودنی مخالفت با حکومت‌ها را دارا بوده است و تنها جایی که از آن به نیکی یاد شده، مراکز آموزشی؛ دانش‌گاه‌ها و دبیرستان‌های ملی می‌باشند، این واژه کاربرد راستین خود را از دست داده و در مورد مراکز آموزشی، جای‌گزین پول شده است.

حکومت اسلامی از هنگام به قدرت رسیدن کوشیده است که به دنبال واژه‌های ملت و ملی، پسوند‌های دینی و اسلامی ‌بچسباند، همواره از ملت مسلمان، ملت شیعه ، امت اسلام، یا ملی- مذهبی نام برده می‌شود، هرگاه که ناچار نام ایران به میان آمده آن رامانند پیشوند یا پسوندی از اسلام به‌کار برده‌اند، مانند ایران اسلامی یا اسلامی ایران.

درکشوری که واژه‌های امنیت و ملی به این روز افتاده‌اند، آیا جای‌گاهی برای امنیت ملی! پیدا می‌شود؟

امنیت ملی یا امنیت حکومت‌ها در ایران

امنیت ملی در ایران همواره امنیت حکومت‌ها پنداشته می‌شود و مردم با این اندیشه نادرست خو گرفته و آن را پذیرفته‌اند، تنها شمار اندکی از ایرانیان به مسئله امنیت ملی به معنای راستین آن توجه دارند و ناگزیر در زمره مخالفین حکومت‌ها به‌شمار می‌روند.

اقدام علیه امنیت ملی در هر کشوری خیانت و از بزرگ‌ترین جرایم به شمار می‌آید و شدید‌ترین مجازات‌ها در قوانین جزایی برای آن در نظر گرفته شده است. محکومین به اقدام علیه امنیت ملی در کشور‌های غیر‌دموکراتیک با مجازات اعدام یا تیرباران روبه‌رو می‌شوند و ایران نیز از این قاعده مستثنا نیست.

اگر نگاهی به تاریخ معاصر ایران و حکومت‌های پادشاهی قاجار و پهلوی بیاندازیم، به روشنی در می‌یابیم که مفهوم امنیت ملی، حفظ نظام پادشاهی و خاندان سلطنت بود و بیش از هرچیزی در این باره اندیشه و هزینه می‌شد تا حکومت آسوده  از خطر براندازی باشد.

در حکومت اسلامی، امنیت در راستای مصلحت و بقای نظام موجود به هر دست‌آویزی است. مردم  ایران در آغاز، امت مستضعف همیشه در صحنه نامیده شدند و سپس به خس و خاشاک و در پایان از آنان به نام  میکرب یاد شد.

در هر سه این حکومت‌ها، شماری از ایرانیان تنها به دلیل آزادی‌خواهی و مخالفت با خود‌کامگی حاکمان به بهانه خیانت و اقدام علیه امنیت کشور به جوخه‌های مرگ سپرده شدند، در حالی‌که خود سردمداران حکومت با اجرای سیاست‌های نادرست و ضد‌میهنی بیش‌ترین ضربه‌ها را به امنیت ملی ایران وارد کردند.

در حکومت‌ها‌ی خودکامه مردم همواره قربانی بقای نظام هستند، در این حکومت‌ها شرط اصلی امنیت ملی که حفاظت از مردم و کشوردر برابر تهدید و تجاوز داخلی و خارجی است فراهم نیست. بنابراین دلیل وجودی این حکومت‌ها  نیز از میان می‌رود.

امنیت ملی در قانون اساسی جمهوری اسلامی

اصل (176) قانون اساسی جمهوری اسلامی به‌نام «اصل وظایف شورای عالی امنیت ملی» شناخته می‌شود. در این اصل آمده است‌: «به منظور تامین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی «شورای عالی امنیت ملی» به ریاست رییس جمهوری، با وظایف زیر تشکیل می‌گردد.»

تعیین سیاست‌های دفاعی‌- امنیتی کشور در محدوده سیاست‌های کلی تعیین شده از طرف مقام رهبری.

هماهنگ نمودن فعالیت‏های سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی – امنیتی.

بهره‏گیری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدهای داخلی و خارجی.

اعضای شورا عبارتند از:

  • روسای قوای سه گانه
  • رییس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح
  • مسوول امور برنامه و بودجه
  • دو نماینده به انتخاب مقام رهبری
  • وزرای امور خارجه، کشور، اطلاعات
  • حسب مورد وزیر مربوط و عالی‌ترین مقام ارتش و سپاه

لازم به یادآوری است که قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال 1358توسط مجلس خبرگان قانون اساسی در 157 اصل تنظیم گردید و اصل 176 که به اصل وظایف شورای عالی امنیت ملی  شناخته می‌شود در سال 1361 به موجب اصلاحاتی به قانون اساسی الحاق شد.

در جمهوری اسلامی، اعضای شورای عالی امنیت ملی، دست‌نشانده مقام رهبری هستند، ولی با همه این محکم‌کاری‌ها، مصوبات شورای عالی امنیت ملی تا هنگامی که به تایید مقام رهبری نرسد قابل اجرا نخواهد بود. بنا‌براین امنیت ملی درحکومت اسلامی تنها به امنیت و آسایش مقام رهبری و حفظ او درقدرت می‌اندیشد و تنها رهبر و کسانی که مورد تایید او هستند از امنیت برخوردارند.

 


February 5th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی